جمله سکوت گشته ام و بزرگان از زبان من سخن می گویند:
«دیری است که خورشید رفته است از این کوی و گذار، تا که گل روید از این خاک نزار
باورم نیست بهار، باورم نیست بهار
عجب این فصل سکوت سنگین شد، دوستی با غم و اندوه و ستم دیرین شد
باورم نیست بهار، باورم نیست بهار»
پنج سال از رحلت پدر گذشت. پنج سال از رحلت آن عبد خالص خداوند که به حق منتظری بود که عبودیت را و عبادت راستین را در عمل ثابت کرد گذشت. او چونان خورشید درخشید، و اکنون در غروب او که «حجت مسلمانی ما» بود، از خداوند متعال استمداد می طلبیم که مبادا ره گم کنیم.
«وقتی تو نیستی، نه هست های ما چونان که بایدند نه بایدها
مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خورم
عمری است لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره می کنم، باشد برای روز مبادا...
[اما] هر روز بی تو روز مباداست!»
و پنج سال است که در سکوت زمزمه می کنم:
«به جستجوی تو بر درگاه کوه می گریم
به جستجوی تو در معبر بادها می گریم و در آستانه دریا
به انتظار تصویر تو این دفتر خالی تا چند، تا چند ورق خواهد خورد؟
نامت سپیده دمی که بر پیشانی آسمان می گذرد، متبرک باد نام تو
و ما همچنان دوره می کنیم شب را و روز را، هنوز را»
آری ما همچنان دوره می کنیم شب را و روز را، و صبوری می ورزیم؛ هرچند در این مصیبت عظیم چه جای صبوری است؟! مصیبتی که گذر زمان بر غم و اندوه آن می افزاید. اما «دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم».
پروردگارا توفیقمان ده بر صبوری در فقدانش، و بر بصیرت در ادامه راهش.
خانم منتظری این جمله از زبان همه است:
پروردگارا توفیقمان ده بر صبوری در فقدانش، و بر بصیرت در ادامه راهش.
سلام
به یاد مرجع مظلوم و فقیه عالیقدری که به عشوه گری دنیوی نه گفت
و زیور دنیا را با صبوری و تقوی به عقبی نفروخت
عاش سعیدا و مات سعیدا
ارادتمند و مرید آیت الله العظمی منتطری
مدیر وبلاگ مرجع مظلوم5
................
خدمت خواهر ارجمند م خانم منتظری ضمن عرض ارادت تقاضامندم ضمن بازدید از وبلاگ اینجانب بنده را از نظرات و راهنماییهای ارزشمندتان بی نصیب نفرمایید
بسیار زیبا و تاثیر گذار
روحشان شاد و یادشان جاودان
روحش شاد و یادش گرامی باد