سال ۱۳۵۲ بود؛ پدر به همراه خانواده در تبعیدگاه طبس به سر می برد؛ از جمله خاطرات کودکی من آمدن سید علی خامنه ای بود به طبس برای دیدار پدر.
در ارگ تاریخی طبس پیرمردی شیرین زبان زندگی می کرد به نام سید علی میرزا، از دوستان و آشنایان هر کس به طبس می آمد به سفارش پدر حتما به ارگ می رفت و از کرامات سید علی میرزا بهره می گرفت.
من با این که پنج سال بیشتر نداشتم پدر مرا به عنوان راهنما برای سید علی خامنه ای و خانواده اش انتخاب کرد، و با آنها به دیدار سید علی میرزا رفتیم. به خاطر دارم که در راه خودمانی بسیار از دغدغه های کودکی ام برای ایشان می گفتم.
و امروز باز هم خودمانی از دغدغه هایم برای سید علی خامنه ای می گویم؛ می گویم: گذشته از همه انتقادهایی که بر حکومت شده است، آیا وجدان شخص شما پس از سی و اندی سال حکمرانی! می پذیرد که بدون بیعت گرفتن از مردم باز هم به حاکمیت ادامه دهید؟! آیا سیستم جمهوری اسلامی پس از چهل و اندی سال حکومت! هرچند هم آن را متعالی و حکومت عدل علی بدانید! نیازمند تایید از جانب مردم نیست؟!
همان علی که در خطبه سوم از نهج البلاغه می فرماید: «آگاه باشید، قسم به آن خدایی که دانه را شکافت و روح را آفرید، اگر نبود حاضر شدن حاضرین، و اگر نبود ... هرآینه ریسمان خلافت را بر شانه اش می انداختم.»
و این مهم امروز تنها با یک همه پرسی و رفراندوم آزاد ممکن می شود؛ پس به برگزاری آن تن دهید و به حکمرانی خود مشروعیت بخشید و بدین وسیله پاسخگوی ندای وجدان خویش باشید.
مادر و پدر مرا یادتان هست؟! هفتم فروردین ماه امسال دقیقا ده سال است که مادر، آن بانوی صبر بر مصائب، درگذشته است؛ و نیز بیش از ده سال است که پدر دار فانی را وداع گفته؛ و من با این که برترین عزیزانم را از دست داده ام، در این دنیای وارونه، روزی نیست که خداوند حکیم را شاکر نباشم که آن دو از این دنیای دون رخت بربسته اند! وقتی این همه نابخردی را می بینم که با نام اسلام و در پناه آرمانهای انقلاب صورت می گیرد و نتیجه آن جز اسلام ستیزی و دین گریزی جوانان نیست، وقتی این همه ظلم و استبداد را می بینم که بر مردم و بر محصورین و زندانیان سیاسی و نرگس ها و نسرین ها روا داشته می شود، آری خداوند را شاکرم که پدر و مادر از این دنیا رخت بربسته اند و بیشتر از آنچه دیدند شاهد پایمال شدن هر آنچه برایش مجاهدت کرده بودند نیستند.
اکنون بسیار دیر شده است! اما در این اندک فرصتی که باقی مانده و در این زمانه ای که خداوند قدرت لایزالش را با ویروسی بسیار خردتر از پشه نمرود به همه مان بیشتر از پیش می نمایاند، بایستی برای حسابرسی بشتابیم، که فرموده اند: «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا».